وزارت درد!!! فکر کنید وزارتی به اسم وزارت درد داشتیم! چه ترسناک و اندوهبار. وزارت درد روایت مردمانیه که در پی جنگ از کشورشون فرار کردن و یا کوچیده شدن. آدمهایی که نمیتونن به سرزمین تکه و پاره شده برگردن چون هنوز خطر اونها رو تهدید میکنه، اما در میان مردم دیگه هم پذیرفته نشدن.
بخوام خلاصهی داستان رو بگم، "تانیا" یک مهاجر یوگسلاویه که در هلند قراره به شاگردانش که اغلب هموطنان خودش هستن، ادبیات درس بده. ادبیات سرزمینی که دیگه وجود نداره.
اما چیزی که با اون مواجه خواهید شد، یک داستان خطی نیست. تانیا و خیلی از هموطنانش معتقدن که تکه و پاره شدن. مثل وطنشون که به بخشهای مختلف تقسیم شده. این داستان هم تکهپارههاییه که راوی از همه جا جمع کرده. از زندگی شاگردانش، خودش و مردمانی که در مسیر زندگیش اونها رو میبینه.
نمیگم چرا اسم کتاب وزارت درده، هرچند که کمی مشخصه، اما این رو بگم که بارها و بارها ممکنه به بخشهایی بر بخورید که نمیدونید باید خندید یا گریه کرد...
اگر اسم نویسنده براتون آشناس، یکی دیگه از کتابهاش رو اینجا (https://t.me/klidar/15469) معرفی کرده بودیم.
◀️ چند سطر کتاب
سلیم میگفت: «مردم ما پاورچین پاورچین و وحشتزده در شهر حرکت میکنند، طوری که انگار شهر جنگل است.» و این "ما" شامل همهی ما میشد. ما مثل موشهایی که کشتی در حال غرق شدن را ترک میکنند از کشورمان گریخته بودیم. همه جا بودیم. خیلیها درون مرزهای مملکت سابق خود به این سو و آن سو میشتافتند، به این خیال که جنگ به زودی به پایان میرسد در جایی پناه میگرفتند، انگار جنگ نه حریقی بزرگ، که بارانی سیل آسا و زودگذر بود.
ص19
📗وزارت درد، دوبراوکا اوگرشیج، مترجم: #نسرین_طباطبایی، #نشر_نو، 320صفحه، چاپ دوم 1399، قیمت: 48هزارتومان
# رمان_خارجی
عنوان اصلی: The Ministry of Pain
نویسنده: #Dubravka_Ugrešić
▫️ t.me/klidar ▫️instaklidar ▫️ klidar.ir