#چند_سطر_کتاب
#مقایسه_ترجمه
📚 @klidar
📗ناتور دشت
جی. دی. سلینجر/ محمد نجفی
#نشر_نیلا
فصل هفدهم
وقتی رسیدم تا موقعِ قرارمون خیلی مونده بود، واسه همین رو یکی از اون مبلای چرمیِ تو سرسرا زیرِ ساعت نشستم و دخترا رو سُک زدم. خیلی از مدرسهها مدتها بود واسه کریسمس تعطیل کرده بودن و یهمیلیون دختر اون درو و بر نشسته و وایساده منتظرِ دوستاشون بودن. دخترایی که پاهاشونو انداخته بودن رو هم، دخترایی با ساقپاهای ماه، دخترایی با ساقپاهای بیریخت، دخترایی که پاهاشونو ننداخته بودن رو هم، دخترایی که خیلی خوشگل بودن و دخترایی که اگه از نزدیک میشناختیشون همگی لَش بودن. تماشای خوبی بود، اگه بفهمی منظورم چیه. یه جورایی هم خیلی آدمو افسرده میکرد، وقتی فکر میکردی اینا چه بلایی سرشون میآد. منظورم بعدِ فارغ التحصیل شدنه. میشد گفت اکثرشون لابد با یه مشنگی ازدواج میکنن -از اون مردایی که دربارهی این حرف میزنن که ماشینشون هر چَن مایل یه گالن بنزین میسوزونه. مردایی که وقتی تو بازیِ گلف، یا بدتر بازی احمقانهی پینگ پونگ، ازشون میبری حرص شون در میآد. مردایی که خیلی پستن. مردایی که اصلا کتاب نمیخونن.
ا***ا
📕ناطور دشت
جی دی سلینجر/ متین کریمی
#نشر_جامی
17
هنوز خیلی زود بود که رسیدیم. رفتم لابی روی یکی از صندلی چرمی کنار ساعت نشستم. (توضیح: غلط انشایی همینجور توی متن کتاب اومده) بیشتر مدرسهها برای عید تعطیل کرده بودن و همهٔ دخترها و پسرها اون دور و بر میپلکیدن و منتظر دوستاشون بودن. همه جور دختری اونجا بود. (توضیح: اینجا هم جناب مترجم کلا ساق پاها و اینا رو بی خیال شده. شایدم مجوز نشر نگرفته و سانسور کردن!) واقعا آدم حض میکرد نگاهشون کنه. از طرفی هم دلش میگرفت، آخه نمیدونستی بعدش که از مدرسه و دانشگاه میان بیرون، چه بلایی سرشون میاد. حتما بیشترشون با یه مشت آدم احمق ازدواج میکنن. احمقهایی که همهش دربارهی این حرف میزنن که با یک لیتر بنزین میشه چند کیلومتر رفت. آدمایی که اگه توی بازی گلف یا حتی پینگ پنگ ببازن، بیاندازه ناراحت میشن و مثل بچهها قهر میکنن. منظورم اون آدماس. اونایی که اصلا یه خط کتاب هم نخوندن.
ا***ا @klidar
📙THE CATCHER IN THE RYE
by J.D. Salinger
17
I was way early when I got there, so I just sat down on one of those leather
couches right near the clock in the lobby and watched the girls. A lot of schools were
home for vacation already, and there were about a million girls sitting and standing
around waiting for their dates to show up. Girls with their legs crossed, girls with their
legs not crossed, girls with terrific legs, girls with lousy legs, girls that looked like swell
girls, girls that looked like they'd be bitches if you knew them. It was really nice
sightseeing, if you know what I mean. In a way, it was sort of depressing, too, because
you kept wondering what the hell would happen to all of them. When they got out of
school and college, I mean. You figured most of them would probably marry dopey guys.
Guys that always talk about how many miles they get to a gallon in their goddam cars.
Guys that get sore and childish as hell if you beat them at golf, or even just some stupid
game like ping-pong. Guys that are very mean. Guys that never read books.