📗 #ترانه_شیرین
📙 #لیلا_سلیمانی
📒مترجم: #افتخار_نبوی_نژاد
📕 #نشر_کوله_پشتی
📚@klidar
کلیدر/ #مهرنوش:
میریام یک وکیل هست اما بعد از تولدِ دوتا فرزندش، به اجبار خونهشین شده و تماموقت از بچهها نگهداری میکنه. کارِ خونه و نگهداری از بچهها و شنیدن کنایههای دیگران در مورد زندگیش، و عدم توجه همسرش به این مسئله اون رو افسرده کرده و خودش رو اسیر و زندانی میبینه. تا اینکه عاقبت با پیشنهاد کار یکی از همکلاسیهای قدیمش تصمیم میگیره برای بچهها پرستار استخدام کنه.
درآمد میریام چندان از حقوق پرستار سر نیست، اما حداقل حس بهتری پیدا میکنه و دوباره میتونه وارد اجتماع بشه. لوییز، پرستار جدید، از موقع ورود توجه همه رو جلب میکنه و #مری_پاپینز وار مشکلات بچهها رو حل میکنه، و بعد از مدتی تقریبا عضوی از خونه میشه. ولی این خوشی تا کی ادامه داره؟
اسپویل نمیکنم اما صفحهی اول کتاب با مرگ دوتا بچهها شروع شده! بچهها توی خونه کشته شدن، اما چرا و توسط چه کسی؟
لیلا سلیمانی نویسندهی این کتاب که من اول تصور کردم اهل کُردستان عراقه، یک نویسنده مراکشی ـ فرانسوی هست که توی کتاب هم راحت میشه رد پای این مسئله رو دید. میریام (که البته توی این کتاب، مریم ترجمه شده) یک زن مراکشی هست و گاهی به مسائل مهاجرین و وضعیت زندگی اونها هم پرداخته.
#چند_سطر_کتاب
پسرکوچولو مرده است. مرگ او در چند ثانیه اتفاق افتاده بود. طبق گزارش موثق پزشک، کودک بدون تحمل درد و رنج از پای در آمده بود. او را در یک روکش خاکستری خواباندند و زیپ براق روکش را روی یدن متلاشی شدهاش که وسط اسباببازیها گم شده بود، بالا کشیدند. اما هنگام رسیدن گروه امداد دختربچه هنوز زنده بود. او مثل جانوری وحشی جنگیده بود. کبودیهای روی بدنش و تکههای پوست زیر انگشتان ظریفش نشان از جدال دارند. دخترک در آمبولانسی که او را به بیمارستان میبرد، ناآرامی میکند و مدام دستخوش تشنج میشود؛ انگار با آن چشمهای از حدقه بیرونزدهاش اکسیژن میطلبد. گلویش پر از خون شده است. ریههایش سوراخ شده و سرش به شدت به کمد آبیرنگ اصابت کرده است.
ص 1
❇️ترانهی شیرین/ لیلا سلیمانی/ مترجم: افتخار نبوینژاد/ نشر کولهپشتی/ رقعی/ شومیز/195صفحه/ 15000 تومان