این سومین کتابیه که دارم از این نویسنده معرفی میکنم، هنوز هم ایمان نمیآورید؟!
جالبه خیلی وقتها که دوستان میان و کتاب پلیسی جنایی میخوان، اغلب دنبال کاری مثل شرلوک هلمز یا آگاتا کریستی میگردن. البته من انکار نمیکنم که اینها جزو کتابهای خیلی مطرح هستن ولی به نظر من، یهکم خسته کننده و قدیمی میان. کارهای جنایی و پیچیدهتری مثل کتابهای گیلیان فلین هستن که واقعا آدم رو سر کیف میارن.
لیبی دختریه که در هفت سالگی خانوادهاش سلاخی شدن و اون برادرش «بن» رو به عنوان قاتل معرفی میکنه. لیبی در تمام این سالها در سایه این قتلها زندگی کرده و در سی و چند سالگی با پول صدقهی مردم زندگی میکنه و همیشه سعی داره به خاطراتش فکر نکنه. تا اینکه با یک انجمن عجیب و غریب آشنا میشه که طرفداران قتلهای حل نشده هستن...
گیلیان فلین نکات لازم برای حل معما رو کنار هم میچینه و باید پا به پای اون پیش برید تا بتونید از راز داستان پرده بردارید. از الان حس میکنم آدرنالین خونم بالا رفته😀
چند سطر کتاب
یک جور بدجنسی توی وجودم هست که مثل اندام بدن ملموس و واقعی است. شکمم را که چاک بدهی، میبینی سیاه و غلیظ آمد بیرون، چکید روی زمین، جوری که بتوانی زیر پا لگدش کنی. خون خانوادهی «دِی» است. یک ایرادی دارد. هیچوقت دختربچهی خوبی نبودم و بعد از آن قتلها بدتر هم شدم. لیبی کوچولوی یتیم، عبوس و ریقو بزرگ شد و قاطی عدهای فامیل دور، بُر خورد؛ پسرخاله دخترداییهای با واسطه، خاله بزرگها، دوستهای دوستها و همیشه یا توی خانههای متحرک یا داخل کلبههای روستایی داغان کانزاس. من با لباسهایی که از خواهر مردهام مانده بود مدرسه میرفتم: پیراهنهای با زیر بغلهای رنگ و رو رفته، شلوارهای با باسنهای حجیم که به طرز مضحکی گل و گشاد بود و به زور کمربند رنگ و رو رفتهای که زبانهاش به دورترین سوراخ میرفت به کمرم میماند.
ص 1
جاهای تاریک/ گیلیان فلین/ مترجم: مهدی فیاضی کیا/نشر چترنگ/ رقعی/ شومیز/ 552صفحه/38000 تومان
یادداشت: کلیدر/ مهرنوش چمنی